گفته بودم چو بیای غم دل با تو بگویم
چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیای
من آن نیستم که ز کمند تو گریزم
چو بدانم که در بند تو خوش تر ز رهایست
یکی درد و یکی درمون پسنده
یکی وصل و یکی هجران پینده
من از درمون و درد و وصل وهجرون
پسندم آنچه را جانون پسنده
عشق و درویشی و انگشت نمای و ملامت
همه سهل است تحمل نکنم بار جدائی